به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شلتوک ؛ استاد محمد معین می نویسد: من در ۱۷ رجب سال ۱۳۳۶ قمری مطابق ۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ شمسی در شهر رشت متولد شدم. آن وقت خانواده عبارت بود از پدر و مادر و جد پدری، عمو، من و برادر کوچکترم که به ترتیب ابوالقاسم، طلعت، محمدتقی، حسن، محمد و علی نام داشتیم.

استاد معین شش ساله بود که ابتدا مادر و پنج روز بعد پدر خود را از دست داد. خود استاد راجع به روز درگذشت پدرشان نوشتند: ” جد بزرگوارم شیخ محمد تقی معین العلما عمامه از سر برداشته بود هردم ضجه و غوغایش شدیدتر می گشت. او از حال طبیعی خارج شده بود.

حیاط و اتاق های منزل ما و حتی کوچه هم از جمعیت ممتلی و متراکم بود.

شیون و فریادش در دل حضار تخم اندوه و تاثر می کاشت- گریه اش دیگران را به گریستن وامی داشت- اندوهش به سرحد جنون رسیده بود.

زنان همسایه به حالم تاسف می خوردند و گویا ” یتیم ” ام می خواندند.

بگذار یتیمت بنامند – تو یتیم نیستی زیرا:

لیس الیتیم من مات والده

ان الیتیم یتیم العلم و الادب

کودک محزون صبر کن: محمد یتیم محمد امین خواهد شد.” (کارنامه دکتر معین ، عبدالله نصری)

اولین دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران چهار دانشجو داشت؛ زنده یادان استاد دکتر محمد معین، دکتر پرویز ناتل خانلری ، دکتر حسین خطیبی و دکتر ذبیح الله صفا.

هر چهار دانشجو از شمال ایران بودند؛ استاد معین از گیلان( رشت)، دکتر خانلری و دکتر خطیبی از مازندران (نور) و دکتر ذبیح الله صفا، شهمیرزادی ساکن بابل بودند. در آن زمان ( ۱۳۱۶ – ۱۳۲۲ ) شهمیرزاد از آن مازندران بود.

استاد محمد معین توانست در ۱۷ شهریور ۱۳۲۱ از رساله دکتری خود در دانشگاه تهران با عنوان ” مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات فارسی” دفاع نماید؛ راهنمایی این رساله را زنده یاد استاد ابراهیم پورداوود برعهده داشت؛ استاد معین با کسب نمره ” بسیار خوب ” در دفاع رساله نخستین دکتر دررشته زبان و ادبیات فارسی شناخته شد.

اساتید برجسته فراوانی در سالهای بعد تحت راهنمایی استاد معین پرورش یافتند و سالها به ادبیات این سرزمین خدمت کردند. اساتیدی همچون: استاد دکتر مهدی محقق ( ۱۳۳۲ )، دکتر عبدالمجید بدوی (۱۳۳۵ )، دکتر ایسرداس سدانگانی (۱۳۳۵ )، استاد دکتر مظاهر مصفا (۱۳۳۷ )، زنده یاد استاد دکتر سید جعفر شهیدی (۱۳۳۹ )

، دکتر عفیف عسیران (۱۳۴۰ )،زنده یاد دکتر جعفر شعار(۱۳۴۳ )، دکتر مهین دخت صنیع (۱۳۴۶ )

دکتر محمد معین در اوایل سال ۱۳۴۵ جهت یک سفر علمی و فرهنگی به ترکیه سفر کرد و در تاریخ نهم همان ماه در مراجعت به ایران در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی به ناگاه دچار سکته و بیهوشی موقت شد. با کمال تاسف این بیهوشی موقت اندکی بعد به اغمای کامل منجر شد و بستری شدن ایشان در بیمارستان و مداوای اطباء سودی نبخشید.

در سال ۱۳۴۶ استاد را با همان وضع به کانادا جهت مداوا منتقل کردند اما تلاش پزشکان آن سامان نیز موثر واقع نشد و پس از مدتی ایشان را مجددا به تهران  و بیمارستان فیروزگر منتقل کردند تا اینکه در سیزده تیر ماه ۱۳۵۰ روح بلندش از بقعه فنا بر خطه بقاء خرامید. پیکر استاد بنا بر وصیت خود استاد در شهر آستانه اشرفیه در کنار رودخانه حشمت رود در زمین خانوادگی آن استاد به خاک سپرده شد.

اگر چه دکتر محمد معین دار فانی را وداع گفت اما ایشان اینک نیز زنده هستند همانگونه که آثارش زنده و پاینده است و اگر خوب بنگریم او را در میان اجتماع خود خواهیم یافت چرا که :

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق             ثبــــت است بر جــــریـده عالـــــــــم دوام ما

یادش گرامی/انتهای پیام شلتوک