این شرایط آن قدر خاص و گاهی اوقات بدون پیش بینی است که نمی توان در زمان پدیدار شدن به فکر اقداماتی افتاد که می بایست در طول بازه زمانی و فرآیندی نسبتا طولانی و با برنامه ریزی هدفمند و جامع به آن اندیشیده می شد تا شاید به برخی از دستاوردهای مورد انتظار آن بصورت نسبی دست یافت.آموزه های شهروندی، برنامه ریزی های اجتماعی، ارتقای فرهنگ رفتاری و … بعنوان یک بخش جدا نشدنی و تاثیرگذاری است که در کنار تامین زیرساختها و برنامه ریزی سیستمی مدیریت می تواند تا حدی تحمل و حفظ بقا را در شرایط بحرانی آسانتر سازد.با احتساب یک یا مجموع های از رخداد بعنوان بحران یا شرایط غیر عادی و نقطه عطف زمانی، مدیریت بحران را می باید در سه مقطع زمانی مرتبط تقسیم بندی نمود.
۱- قبل از بحران ۲- در حین بحران 3- پس از بحران
این تقسیم بندی سبب می شود اولویت بندی و تفکیک اقدامات در هر زمان متناسب با شرایط، در دستور کار قرار گیرد.
رفتار مردم در زمان بحران عاملی بسیار مهم در مدیریت بحران (معمولا در حین بحران) بشمار می رود که موثر و متاثر (تاثیرگذار و تاثیر پذیرفته) از عملکرد مدیریتی است.حال اینکه کدام یک مقدم یا موخر است امکان افتادن در سلسه ای از مباحث را بوجود می آورد که به دور باطل شبیه است.ولیکن پرداختن به مقوله هایی مانند رفتارشناسی (با رویکردی کارآمد و پرهیز از آموزش و خطابه های یک طرفه و مرسوم) در شرایط عادی و قبل از وقوع رخداد ها و یا حوادث ناگوار بعنوان اساسی ترین اقداماتی است که به زمان پیش از بحران مربوط می شود.با این رویکرد این بخش یکی از عملیاتی است که مجموعه مدیریت بحران پیش از وقوع بحران باید آغاز کند.عملیاتی که در حوزه فرهنگی و بعبارتی نرم افزاری صورت می گیرد و عاملی مهم بر افزایش میزان بهره وری و کارآیی سخت افزاری شبکه مدیریت بحران در زمان یک شرایط بحرانی است.
صفهای طولانی داروخانه ها، افزایش مسافرتهای غیرضروری و مراجعه به منطقه آلوده بحرانی و قرنطینه بهداشتی، احتکار اقلام بهداشتی و مورد نیاز مواجه با بیماری همه گیر، عدم رعایت شرایط خود حفاظتی بهداشتی در محافل و اماکن عمومی ، آشفتگی و اضطراب، مشارکت و یا عدم مشارکت در امدادرسانی،ازدحام و تجمع در مراکز امدادرسان و …نمودهایی از رفتار های فرهنگی هستند که در بازه ای طولانی شکل گرفته و در پدیدار شدن آن نمی توان از عوامل اقتصادی، امنیت روانی، عملکرد سیاسی، اعتماد و اطمینان، میزان امید، ریشه های فرهنگی و تاریخی، ارزش های اجتماعی، رضایت نسبی از وضعیت موجود و …چشم پوشی کرد.بدیهی است در پردازش و تحلیل این شرایط نمی توان به هیچ یک از حوزه های بصورت مطلق و بعبارتی صفر و یک نگریست، چرا که نگرش و قضاوت بویژه در علوم انسانی و ارزش گذاری در این حوزه ها باید به گونه ای باشد که میزان دستیابی به شاخص های شرایط ایده آل را بصورت نسبی و با امتیاز دهی بخشی و بصورت منطقی بیان و ارزیابی نمود.
گرچه اینکه موضوع شیوع ویروس کرونا را بعنوان پدیدار شدن یک شرایط بحرانی بدانیم یا خیر، باید بصورت تخصصی در حیطه بهداشت عمومی و پزشکی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد اما آنچه که مهم تر از هر رخدادی که (صرف نظر از مقیاس، زمان، تلفات جانی و مالی و …) که معمولا در ” حین بحران” به آن توجه می کنیم، پیوستگی اقداماتی است که در سه مقطع زمانی ذکر شده باید مورد توجه قرار گیرد. حال زلزله باشد یا سیل و … یا کرونا!
سینا لطف پور آستانه
کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری