دکتر معین، دانشجوی تیزهوشی که در ۲۴ سالگی به سال ۱۳۲۱ نخستین دریافت کننده مدرک دکتری زبان فارسی دانشگاه تهران شد
پروفسور احسان یارشاطر، مرد دیگری در قلمرو فرهنگ ایران معاصر که خود از نامدارترین چهرههای این سرزمین شناخته میشود، در اهمیت دکتر محمد معین چنین میگوید: «دکتر معین را باید یکی از خدمتگزاران بزرگ فرهنگ ایران به حساب آورد به چند دلیل، یکی به خاطر کتاب لغتی که به نام فرهنگ معین منتشر کرد. این برای اولین بار بود که یک فرهنگ لغات به صورت جدید و برای رفع احتیاجات دانشجویان و سایر کسانی که در پی معنی یک لغت می گشتند، منتشر شد. البته الان کمابیش فرهنگ معین قدری کهنه شده ولی باید در نظر گرفت او اولین کسی بود که یک فرهنگ جدید فارسی به فارسی با اعلام منتشر کرد و این کار ساده ای نیست.»
آن گونه که پروفسور احسان یارشاطر بنیانگذار و سر ویراستار دانشنامه «ایرانیکا» تاکید میکند، خدماتش محدود به همین موارد نبود:
«خدمات او منحصر به این نبود. اولا دکتر معین یک معلم فوق العاده جدی و دلسوز بود و کسانی که به شاگردی او درمیآمدند همه بخت بلندی داشتند چون از یک معلم بسیار جدی و کمی سختگیر ولی دانشمند برخوردار می شدند. از این گذشته دکتر معین تالیفات خیلی زیاد دیگری دارد در مورد مباحث زبان فارسی. او کتابی به اسم “حافظ شیرین سخن” منتشر کرد که اثر بسیار مفیدی است برای کسانی که بخواهند شعر حافظ را با دقت بیشتری بخوانند، بفهمند و لذت ببرند.»
ما واقعیت آن است که فارغ از ستایندگان دکتر معین، هستند متخصصانی که باوری متفاوت از ماحصل تلاشهای گسترده او در ادب و فرهنگ ایران دارند. یکی از آنها دکتر علی حصوری، زبان شناس معتبر ایرانی ساکن استکهلم است.
او میگوید: «چون کار دکتر معین در زمینه فرهنگ نویسی اهمیت بسیار زیاد پیدا کرده است، من فکر میکنم بخش عمده بحث ما دراین زمینه باشد. کارهایی که در ادبیات انجام داده مثل کاری که در مورد حافظ کرده یا مزدیسنا و ادب فارسی، کارهای زودگذری بودند. وقتی دکتر معین یا استادان دیگری دراین زمینه شروع به کار کردند، یک عده از آنها به روش کار خود و مبانی کار بسیار مسلط بودند، از جمله دکتر صادق کیا. دکتر معین ضمن کوشش بسیار خوبی که داشت و آدم بسیار با پشتکاری بود به طوری که سلامت خود را در این راه از دست داد، اما از نظر روش کار و این که آدم بداند چه چیزی لازمه تحقیق است، چندان جلو نبود و این کار نه تنها در مورد مزدیسنا و ادب فارسی و در مورد حافظ یا کارهای دیگر صدق میکند، بلکه در زمینه زبان فارسی و لغت فارسی هم عینا صدق می کند.»
دکتر علی حصوری، زبان شناس و عضو پژوهشگر فرهنگستان ایران، درباره روش دکتر معین در تدوین آثارش میگوید:
«ما یک شیوه کهن فرهنگ نویسی داریم که فرهنگ نویسان قدیم ما به کار می بردند. چون این روش دیگر فراموش شده و از دوره قاجار به بعد قطع شده بود و کسی در این زمینه قوی نبود، دکتر معین با این روش آشنا نبود. می ماند روش جدیدی که زبان شناسی پیشنهاد کرده بود که به این هم چندان آشنایی نداشت، بنابر این روشی که دکتر معین در تدوین فرهنگ خود انتخاب کرد روشی بود که خودش در پیش گرفت و آن گردآوری لغت بود به وسیله دانشجویانش و استخراج معانی آن لغات از فرهنگهای قدیم که کاری امروزی نبود. حتی گاهی شما می بینید معانی امروزی این واژه ها همراه آن است یعنی این لغت نامه هم لغتنامه تاریخی است و هم لغتنامه همزمانی یا سنکرونیک. در واقع کار بسیار دشواری است که آدم این دو را با هم قاطی کند و بتواند بین آنها تعادل ایجاد کند. در فرهنگ معین تعادلی در این زمینه وجود ندارد.»
علی اکبر دهخدا صاحب لغتنامه، آنگاه که دریافت بیماری و کهولت او را از پای خواهد انداخت از میان آن همه صاحب نظر، دکتر معین را برای جانشینی پس از خود بر امور لغتنامه ناتمامش برگزید و این به گفته پروفسور یارشاطر خدمت دیگر دکتر معین بود:
«این هم یکی دیگر از خدمات بسیار مهم دکتر معین بود. او آدم فوق العاده امینی بود در علم و این موجب شد کسانی به دکتر معین اعتماد کردند که شاید به این آسانی به کسی اعتماد نمی کردند. مثلا نیما یوشیج او را وصی خود قرار داد و همین طور زنده یاد دهخدا البته پس از آنکه کار اصلی را انجام داد و لغات فارسی را با شواهدش تنظیم کرد. ولی لازم بود کسی اینها را سرپرستی کند و به چاپ برساند، چون دهخدا فوت کرده بود و خوشبختانه این کار به دست دکتر معین سپرده شد و دکتر معین این کار را انجام داد. حقی که دکتر معین در این زمینه به گردن ما ایرانی ها دارد بسیار بزرگ است که هم نشان امانت او است و هم نشان فضل و دانشش.»
نیما یوشیج، شاعر و نظریه پرداز و بنیانگذار شعر امروز ایران، نیز دکتر معین را برای نظارت بر آثار منتشر شده و نشده خود برگزید بی آن که او را حتی دیده باشد؛ اعتمادی چشم بسته از سوی مردی که به سخت گیری در کارش شهره بود.
شراگیم یوشیج، فرزند نیما، از این داستان میگوید: «شگفت این است که نیما خود معین را هرگز در زندگیش ندیده بود ولی به خاطر حسن نیتی که زنده یاد معین داشت و وابستگی شدید به کار لغتنامه دهخدا و علاقه ای که نسبت به این کار داشت، نیما تشخیص داد دکتر معین آدم وارسته و سالمی میتواند باشد در حفظ امانت. به همین دلیل خودش در وصیت نامه توضیح میدهد من هرگز او را ندیدم ولی این قدر به او علاقه دارم و نزدیکی احساس میکنم که حتی برای ولد خودم اگر میتوانستم قیمی داشته باشم او بود. ما بعد از خاموشی نیما در سال ۱۳۳۸ روزی در میان دست نوشتههایش مشغول نسخه برداری و گشت بودیم با عالیه خانم، مادرم، که برخورد کردیم به دفتر یادداشتهای روزانه او که قسمتی را با خط قرمز پر رنگ کرده و نوشته بود “وصیت نامه” و بلافاصله من با زنده یاد معین تماس گرفتم و او را دعوت کردم. او یک روز بعد از ظهر به منزل ما آمد و گنجه ای که آثار نیما در آن نهفته بود باز کردیم و دکتر معین با دیدن این همه آثار مغشوش و خط خورده احساس کرد در مقابل کوهی ایستاده که نمی داند از کجای آن بالا برود. دکتر معین فقط یک بار به منزل ما آمد، روزی که آمد و آثار را دید و یک روز هم من رفتم خدمت ایشان در محل لغتنامه دهخدا و بعد از آن دیگر زیاد فاصله ای نبود که گرفتار بیماری و مشکلات حادثهای شد که برایش پیش آمد و دیدار ما با دکتر معین به قیامت افتاد.»
علت اعتماد این مردان جدی، خود ساخته و دشوار درفرهنگ و ادب ایران به کسی چون معین چه بوده است؟
دکتر علی حصوری میگوید: «این اعتماد به خاطر این بود که معین آدم امینی بود و در این امر تردیدی نیست. او آدم وفاداری بود نسبت به متن، به جز دخالت هایی که در برهان قاطع کرده است و گرنه بقیه کارهایش کمابیش امانت دارانه است. به علاوه به خاطر پشتکار و سخت کوشی فوق العاده ای که داشت مورد توجه دهخدا قرار گرفت، یا حتی نیما یوشیج برای شعرهایش.»
پروفسور یارشاطر، استاد کرسی زبان فارسی دانشگاه کلمبیا، در یک جمع بندی از خدمات دکتر معین بر این باور است: «دکتر معین، دکتر ذبیح الله صفا و دکتر پرویز خانلری در نسلی که بعد از فروزانفر و بهار و بهمنیار آمدند، بهترینهای دوره خودشان بودند و هر سه به طرق مختلف در حق زبان و فرهنگ ایران خدمات بسیار شایسته و مهمی انجام دادند.»/شلتوک
منبع: رادیوفردا