یادداشت اختصاصی از سمانه کارگر- شلتوک- چند سال پیش یک طرح جالب راه افتاد که در زمان خودش سرو صدایی به راه انداخت و توجه ها را به سمت خود جلب کرد: طرح وام مسکن آتیه جوانان
والدین نگران از آینده فرزندان با ترس ازتورم همیشگی و بی ثباتی بازار به بانک پناه بردند تا با سرمایه گذاری قطره ای بتوانند کور سوی امیدی در آینده فرزندانشان ایجاد کنند تا شاید آنها در سرگردانی خرید خانه کمر خم نکنند… رویای خوبی بود اما… همیشه این اما کار را خراب می کند.
و اما داستان سوژه یادداشت ما از این قرار است که:
خبری چند روز پیش در رسانه ها پیچید مبنی بر افزایش سقف تسهیلات مسکن جوانان:
با اعلام رئیس گروه بانکهای تخصصی، سقف وام مسکن جوانان که حاصل سپردهگذاری در صندوق پسانداز مسکن جوانان است تا ۲ میلیارد تومان برای شهر تهران افزایش یافته است.
به این ترتیب، حداقل مبلغ سپردهگذاری برای وام مسکن جوانان ۴۰۰ هزار تومان شده است. همچنین سقف تسهیلات برای حسابهایی که در سال ۱۴۰۱ افتتاح میشوند، در تقسیمبندی جدید مناطق جغرافیایی حساب جوانان که تهران، مراکز استانها و شهرهای بالای ۲۰۰ هزار نفر و سایر مناطق شهری است، به ترتیب به ۲، ۱.۷ و ۱.۴ میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است.
جوان ۱۹ ساله ای که از زمان کودکی صاحب این حساب بوده است ، خوشحال و خندان از خبر افزایش مبالغ وام مسکن جوانان به بانک می رود تا از میزان تسهیلاتی که می تواند دریافت کند با خبر شود و در کمال تعجب متوجه می شود که این میزان وام اعلام شده فقط مختص افتتاح کنندگان حساب در سال ۱۴۰۱ می باشد!!! تنها ۴۰ میلیون تومان وام پس از ۱۵ سال سپرده گذاری می تواند دریافت کند تازه آن هم اگر سند خانه والدینش را بیاورد!!!!
این وام مسکن وسوسهکننده ۲ میلیاردی فقط و فقط به حسابهای جدیدی که در سال ۱۴۰۱ افتتاح شده باشند داده میشود و صاحبان حسابی که از گذشته افتتاح حساب کردند، براساس قرارداد و شرایط زمان افتتاح حساب تسهیلات به آنها پرداخت میشود. یعنی این افزایش شامل حال آنان نمیشود.
به این ترتیب وام مسکن جوانان ۲ میلیارد تومانی در سال ۱۴۱۶ به درخواستکنندگان تهرانی تعلق میگیرد. حالا سوال اینجاست که با توجه به افزایش همه قیمتها، کسانی که از قبل حساب سپرده جوانان بانک مسکن باز کردهاند، با مبالغ اندک چه کاری میتوانند انجام دهند؟ راستی در سال ۱۴۱۶ قیمت هر متر خانه چقدر است که بتوان از وام ۲ میلیاردی استفاده کرد؟
در تبلیغات عنوان نشده بود که مبلغ وام به روز نمی شود ، البته که در قراردادهای افتتاح حساب این بند گنجانده شده بود اما کمتر کسی اوراق بی شماری که در بانک هنگام سپرده گذاری و یا دریافت وام امضا می کند را می خواند، هزاران پاراگراف حوصله سر بری که کسی فرصت و حوصله مطالعه آنها را ندارد و تازه اگر هم میخواندند چه کسی باورش می شد تورم چند هزار درصدی مسکن را به رویای دست نیافتنی تبدیل خواهد کرد؟
رییس بانک با ابراز ناراحتی و همدردی با جوان حق را به او می دهد اما کاری از او ساخته نیست البته پربیراه هم نمی گوید ۱۵ سال پیش این میزان حداقل ۶۰ درصد مبلغ خرید مسکن را تامین می کرد و اگر تورم سرکش این چنین بی رحم نبود اکنون جوان با دور اندیشی والدینش می توانست صاحب خانه شود.
تنها جمله جوان سرخورده و ناامید به والدینش این بود : اگر این مقدار اقساط ماهیانه را آدامس می خریدید اکنون من پولدار بودم…
آیا ایجاد عدم اعتماد به بانکها آنهم بانکهای دولتی سبب تضعیف اعتماد مردم به دولت و برنامه هایش نمی شود؟ اقتصاددانان دولتی در این سالها برای حل این مسئله چه راهکارهایی اندیشیده اند.
آیا وقتی مردم خودرو ، مسکن مهر و چیزهای دیگر خریداری می کنند باقیمانده هزینه را به روز پرداخت نمیکنند؟ چطور این مسئله نمی تواند شامل حال بانکها باشد؟ مگر این همه سال پول مردم در بانک به جریان نیفتاده؟ آیا سودی که از سپرده گذاری مردم به دست می آوردند کافی نیست تا بتوانند خدمات درست به مردم ارائه کنند؟ ظاهرا که وضع بانکها خوب است و این را از تغییر دکوراسیون های گاه و بیگاه و بیشتر اوقات غیر ضروری شعبه های مختلف بانکها می توان فهمید، در حالی که بسیاری از ادارات هنوز در ساختمان های فرسوده ساکن هستند و مردم در راهروهای تاریک و نمور آنها با کارمندانی سرو کله می زنند که از بی امکاناتی اداره ها که خانه دومشان محسوب می شود کلافه هستند .
و سوالی که اینجا مطرح می شود این است که با وجود تورم ویران کننده کشور چه کسی به بانکها حق می دهد در تبلیغات پرزرق و برق خود برای جلب مشتری این چنین بخش مهمی از حقیقت را مخفی کنندو در تلویزیون و بیلبوردها و رسانه ها جولان دهند و با به کار بردن جملات وسوسه کننده مردم نگران از آینده را این چنین فریب دهند .
درست است که هرکس باید با تحقیقات کامل سرمایه گذاری کند، اما آیا تمام اقشار جامعه دسترسی به منابع تحقیقاتی مناسب و یا دانش و فرصت و اطلاعات کافی دارند ؟ آیا سواستفاده از نگرانی و ترس های مردم در شرایطی که روز به روز سفره ها کوچکتر می شود صحیح است؟ بانک ها از سپرده گذاری مردمی سرپا هستند که ذره ذره با هزار رنج و زحمت در این اوضاع نابسامان اقتصادی اندک اندوخته خود را در حسابهایشان می گذارند به امید ساختن زندگی بهتر حداقل برای فرزندانشان…
و سوال آخر اینکه نهاد های نظارتی کشور کجای کار هستند؟ نمایندگان مجلس ، دستگاه قضا و دیگر نهادهای نظارتی آیا نباید مانع از چنین سواستفاده هایی از سوی بانکها شوند؟ آیا هر شرکت و کارخانه و گروهی هر نوع تبلیغی بخواهد می تواند انجام دهد؟ اطلاع رسانی نصفه و نیمه بانک ها در این زمینه آنهم در رسانه های عمومی مصداق واقعی فریب در معامله محسوب نمی شود؟ و اصولا کی وقت آن فرا می رسد تا بانکها خدمات و احترامی که سپرده گذاران شایسته آن هستند را ارائه کنند./شلتوک