رمضان در گیلان

1051


رمضان،برای مردم گیلان یعنی نوستالژی،
گذشته و کودکی های فراموش شده،یعنی
حال و هوای نشستن درکنار سفره سحری، شوق وانتظار نشستن در کنارسفره افطار،
و شنیدن طنین دعای ربنا با صدای زنده یاد استاد شجریان..
در ماه رمضان زندگی روزمره آدمی شکل و بویی اللهی به خود میگیرد واین نشان از پایبندی به رسوم و سنت پیشینیان و مسائل مذهبی و اجتماعی مردم گیلان است.
▫️خانه تکانی و غبارروبی
مردم گیلان چند روز از پایان ماه شعبان همانند روزهای پیش ازعید نوروز با غبارروبی مساجد، منازل و حتی شستشو و تطهیر لباس هایشان و خرید مایحتاج ماه، خود را برای ورود به میهمانی خدا آماده می‌کردند.
جالب آنکه اعتقاد داشتند که اگر خانه تکانی توسط دختران دم بخت انجام شود،برکت رمضان باعث می‌شود که آنها تا رمضان سال بعد به خانه بخت بروند.
▫️پیشاشو
در اغلب شهرها و روستاهای گیلان مردم سه روز قبل از آغاز ماه رمضان یا آخرین روز ماه شعبان را روزه می‌گرفتند که به آن «پیشاشو» می‌گفتند.
▫️آشتی کنان
سنت شایسته ای در گیلان رواج داشته که امروز رگه های ضعیفی از آن باقی است و آن مراسم« آشتی کنان» بود!
هرساله در آستانه رمضان بزرگان منطقه به سراغ خانواده ها که باهم کدورتی داشتند رفته و آنها را به مناسبت ورود به ضیافت الهی، آشتی می‌دادند و اعتقاد داشتند کسانی که با کدورت از یکدیگر به این ماه وارد شوند طاعات مقبولی نخواهند داشت.
▫️هدیه به نوجوانان روزه دار
نوجوانانی که برای اولین بار روزه می‌گرفتند از سوی بزرگ خانواده مورد تشویق قرار گرفته و هدیه ای دریافت می‌کردند و این اقدام باعث افزایش انگیزه روزه داری در نوجوانان می‌شد.
در مناطق کوهستانی که بیشتر دامدار بودند نصف سهم گاو یا گوساله را به نام نوجوان روزه دار می‌کردند.
▫️سحر خوانان
هنگام سحر افرادی در کوچه‌های محل بانگ بر می‌آوردند:سحرخوران ویریزید!
یعنی:سحرشده خواب نمانیدو بیدارشوید
بانگ خروس سفید(خروس خوان) تنظیم
وقت سحر با ستاره میزان (شش ستاره) و شیلیک توپ و یا به درخانه مردم رفته و درب همسایه را کوبیدن هم از ابزار اطلاع رسانی قدیم و تشخیص سحر و افطارمردم بودکه الان منسوخ شده است.
▫️امروزه عقربه های ساعت جای بانگ خروس وصدای شیلیک توپ و حساب گردش ستاره را گرفته و جعبه جادویی رادیو و تلویزیون آوای مناجات را هنگام سحر به در خانه ها می‌برد و یا از گلدسته های مساجد پخش می‌شود به گونه‌ای که مردم روستا برای شنیدن بانگ مناجات، سفره سحری خود را بر روی ایوان خانه پهن می‌کنند..
▫️ختم قرآن
قرائت قرآن کریم یکی دیگر از رسوم بود که درمیان بانوان بیشتر رسم بود و در یکی از خانه های محل جمع می‌شدند و در کنار یکدیگر به خواندن قرآن می‌پرداختند و پس از ختم یک جزء به خانه ها باز می‌گشتند و مشغول آماده کردن افطار می‌شدند و با تهیه انواع غذاهای محلی و آش های مختلف سفره افطاری رابرای اهالی خانه آماده می‌کردند
▫️سحری
مردم گیلان به هنگام سحربه طور معمول
برنج کته و انواع خورشت های محلی چون باقلی قاتوق،ترش تره، فسنجان و اناربیج مصرف می‌کردند البته «خرشه» هم غذای خوشمزه سحرمحسوب می شد.
▫️افطاری
مردم گیلان روزه خود را با نمک، چای یا آب داغ باز می‌کردند و غذای افطار آنان، نان و پنیر، سبزی خوردن، آش کشک، شامی، فرنی و رشته خشکار و زولبیا و بامیه بود.
در قدیم بعضی ها شام و افطار را باهم می‌خوردند اما بعضی ها یکی دو ساعت بعد مجدداً سفره شام می‌انداختند..!!
?مبدأ تهیه «رشته خشکار» گیلان بود
اما به دلیل طعم خوب آن امروز تمام نقاط ایران از این چاشنی مقوی و خوشمزه ویژه رمضان استفاده می‌کنند
حتی شنیده ام که یکی از شهروندان گیلانی در انگلیس نیز رشته خشکار تولید و عرضه می نماید.
▫️درخصوص «رشته خشکار و زولبیا و بامیه» هفته آتی نیز اشاراتی خواهم کرد.
? نام زولبیا و بامیه به میان آمده ، خوب است از گذشتگان و پیشکسوتان این صنف هم یاد کنیم، زنده یاد حاج جواد معمری ( پدر شهید) که سال‌ها در خیابان سردارجنگل قنادی داشت و ایام رمضان در منزل پشت سپاه یا مغازه در تهیه زولبیا و بامیه کمک حالش بودیم..
یا مرحوم حاج روشنی ابتدای خیابان وادی اشرف یا قنادی آقا سید پشت حرم (بابای شیرینی معطر)یا مرحوم حسین پرست روبروی بانک ملت یا علی آقای وحیدی جنب پاساژ ذرعی و….
▫️بعد از افطار
شبگردی هاو شب نشینی ها در قهوه خانه های شهروروستا هم در شب های رمضان از خاطرات فراموش ناشدنی ما جوانان دهه پنجاهی است که تا پاسی از شب و گاهی هم تا سحر ادامه داشت..
آلبالو، آخته، آلو و انجیر خیس کرده البته بعد چند سیخ کباب و.. بسیار لذت بخش بود..