اگر چه در پنج روز اول ولادتش ابتدا مادر و سپس پدر را از دست داد اما در سایه سار همت بلند محمد تقی معین العلما ( جد پدری ) و محمد سعید رشتی ( جد مادری ) که از اعاظم فقه و حدیث گیلان به شمار می آمدند و از تعلیم و تربیت شایسته بهره مند گردید.

محمد تحصیلات دوره ابتدایی خود را در دبستان اسلامی رشت آغاز نمود و بزودی توجه معلمین را به نبوغ و استعداد سرشار خدادادی خویش جلب کرد.

چندی بعد هم که تحصیلات خود را با موفقیت در این دبستان به پایان رساند، به دبیرستان شاهپور راه یافت و علاوه بر فراگیری دروسی که در آنجا تدریس می شد به خوشه چینی از خرمن فضائل و کمالات اساتید آن روز رشت از جمله مرحوم سید مهدی رشت آبادی و همچنین جد پدری و مادری خویش نائل آمد.

محمد که دوره اول متوسطه را بگونه ای تحسین برانگیز پشت سر نهاده بود با صلاحدید اساتید خویش جهت ادامه تحصیل به تهران آمد و با راهیابی به مدرسه عالی دارالفنون دوره دوم متوسطه را در رشته « ادبی » در این مرکز معتبر علمی به پایان رساند.

در سال ۱۳۱۰ با اخذ مدرک دیپلم از مدرسه عالی دارالفنون، به دانشسرای عالی راه یافت و در رشته ادبیات فارسی، فلسفه و علوم تربیتی بر سطح آموخته های خویش افزود و عاقبت هم در سال ۱۳۱۳ با اخذ مدرک کارشناسی از آن مرکز فارغ التحصیل شد.

در سال ۱۳۱۴ به خدمت احتیاط در دانشگاه افسری فراخوانده شد که این امر تا اول مهر همان سال که به دبیری یکی از دبیرستان های اهواز منصوب شد ادامه یافت.

عزیمت ایشان از تهران به خوزستان زمینه کسب تجارب زیادی را برایش فراهم ساخت، وی با عزم و پشتکار همیشگی اش، پس از سه ماه اقامت در اهواز به ریاست دانشسرای شبانه روزی، تربیت بدنی و پیشاهنگی استان خوزستان برگزیده شد. اقامت استاد در اهواز به مرز ۵ سال نزدیک می شد که جهت احراز پست کفالت دانشسراهای کشور در وزارت فرهنگ وقت، به تهران احضار شد و این موقعیت بسیار مناسبی برای تکمیل تحصیلاتش محسوب می گردید.

استاد همزمان با اشتغال در وزارت فرهنگ وقت و تدریس در دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی دوره دکترای خود را نیز طی کرد و عاقبت در ۱۷ شهریور سال ۱۳۲۱ هنگامی که پایان نامه دکتری او با عنوان « مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات پارسی » با قید بسیار خوب پذیرفته شد به عنوان اولین دکتر ادبیات فارسی فارغ التحصیل گردید و در کسوت استاد در دانشسرای عالی مشغول شد.

همکاری دکتر محمد معین با استاد علی اکبر دهخدا فصل تازه ای در زندگانی علمی و فرهنگی او گشود. ضمن انکه علامه فقید نیز از تلاش های خستگی ناپذیر دکتر بهره مند شد.

این همکاری که از سال ۱۳۲۵ آغاز شده بود، با حلول سال ۱۳۳۴ که سازمان لغتنامه از محل منزل علامه دهخدا به محل مجلس شورای ملی منتقل شد و دکتر معین حسب سفارش ایشان به سمت ریاست امور علمی آن سازمان برگزیده شد، کامل گردید.

با درگذشت استاد علی اکبر دهخدا در اسفند ماه ۱۳۳۴، سازمان لغتنامه ای که وی بنیانگذار آن بود به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل شد و طبق اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، ریاست سازمان مذکور به شخص دکتر محمد معین واگذار گردید.

از دکترمعین ۱۵ تألیف، ۶ تصحیح و ۴ترجمه و دهها مقاله علمی منتشر شده که در بخش تألیفات دکتر معین معرفی می شوند.

از میان آثار گراسنگ دکتر محمد معین یک اثر از اهمیت بسیار زیادی بهره مند می باشد و آن اثر نفیس دوره کامل فرهنگ فارسی است که امروزه با نام فرهنگ شش جلدی دکتر معین شهره خاص و عام می باشد.

این شاهکار که حاصل زحمات بیست ساله او همکاران و دانشجویانش می باشد در نوع خود بی نظیر است و به استثنای لغتنامه دهخدا، که به تعبیر دکتر معین نه تنها یک لغتنامه بلکه یک دایره المعارف بزرگ است، هیچ فرهنگ و لغتنامه ای در زبان فارسی یارای برابری با آن را ندارد.

از میان اساتید بزرگی که دکتر به پاس همکاری آنها در فراهم چیدن فرهنگ هفت هزار و نهصد صفحه ای خودش، در مقدمه فرهنگ از آنان به نیکی یاد نموده است می توان به فرهیختگانی چون مرحوم سعید نفیسی، مرحوم علی اکبر دهخدا، دکتر جعفر شعار، استاد بدیع الزمان فروزانفر، دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر معین الحق ( پاکستان )، دکتر فیروز الدین پاکستانی رازی و مرحوم لوئی ماسینیون ( فرانسه ) اشاره کرد.

دکتر محمد معین جهت تدوین فرهنگ لغت خویش به مسافرت های متعدد داخلی و خارجی روی آورد و در برخی از سفرها نیز که به منظور شرکت در کنگره های جهانی و مجامع علمی انجام می داد به این مهم نیز بذل توجه نمود.

دکتر معین با روزنامه ها و مجلات داخلی و خارجی بسیاری از قبیل ایران مهر، سخن آموزش و پرورش، یغما، یادگار، دانش ( تهران ) اطلاعات ماهانه، اطلاعات هفتگی، فرهنگ ( مشهد )، ایران لیگ ( بمبئی )، روزگار نو ( لندن )، اشتار ( پاریس )، آهنگ ( محلی )، آربانا ( کابل )، و … همکاری داشت و مقالات وی عمدتا با موضوعاتی از قبیل ادب فارسی، تاریخ ادبیات، آثار باستانی، تاریخ ایران دوره قبل از اسلام و عهد اسلامی، علوم تربیتی و غیره در آنها چاپ می شد.

علاوه بر این، ایشان با بسیاری از موسسات فرهنگی، علمی، تحقیقاتی و … همچنین با مشاهیر علمی اروپا و آسیا همکاری و تبادل نظر گسترده ای داشت که در بی این موسسات می توان به « انستیتو ایران و فرانسه »، « انجمن خاور شناسان ( پاریس ) »، « انجمن فلسفی ارنست رنان » و در بین مشاهیر می توان به پروفسر هانری کربن اشاره نمود.

دکتر معین علاوه بر عضویت در شورای عالی فرهنگ کشور، در فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز عضویت داشت و کنار استاد ممتحن خارجی دانشگاه پنجاب پاکستان نیز محسوب می شد.

حضور استاد در کنگره های داخلی و خارجی نیز قابل توجه است و در این زمینه می توان به کنگره هزاره ابن سینا، کنگره هفتصدمین سال نصیرالدین طوسی، کنگره جهانی ایران شناسان، کنفرانس فرهنگ منطقه ای در پرینستون آمریکا، کنگره خاور شناسان در مونیخ آلمان، کنفرانس اسلامی در لاهور پاکستان و همایش های بسیاری از این دست اشاره کرد که حضور دکتر محمد معین و سخنرانی های پر مایه ایشان همواره بر رونق آنها می افزود.

دکتر محمد معین جوایز معتبر متعددی را نیز از آن خویش نمود از جمله جایزه فرهنگستان علوم ادبیات پاریس، نشان علمی ( هنر و ادب ) دولت فرانسه، نشان درجه سوم علمی در سال ۱۳۱۶، نشان درجه دوم علمی در سال ۱۳۲۱، نشان درجه سپاس در سال ۱۳۲۷ و …

دکتر محمد معین در اوایل سال ۱۳۴۵ جهت یک سفر علمی و فرهنگی به ترکیه سفر کرد و در تاریخ نهم همان ماه در مراجعت به ایران در دفتر گروه زبان و ادبیات فارسی به ناگاه دچار سکته و بیهوشی موقت شد. با کمال تاسف این بیهوشی موقت اندکی بعد به اغمای کامل منجر شد و بستری شدن ایشان در بیمارستان و مداوای اطباء سودی نبخشید.

در سال ۱۳۴۶ استاد را با همان وضع به کانادا جهت مداوا منتقل کردند اما تلاش پزشکان آن سامان نیز موثر واقع نشد و پس از مدتی ایشان را مجددا به تهران و بیمارستان فیروزگر منتقل کردند تا اینکه در سیزده تیر ماه ۱۳۵۰ روح بلندش از بقعه فنا بر خطه بقاء خرامید. پیکر استاد بنا بر وصیت خود استاد در شهر آستانه اشرفیه در کنار رودخانه حشمت رود در زمین خانوادگی آن استاد به خاک سپرده شد.

اگر چه دکتر محمد معین دار فانی را وداع گفت اما ایشان اینک نیز زنده هستند همانگونه که آثارش زنده و پاینده است و اگر خوب بنگریم او را در میان اجتماع خود خواهیم یافت چرا که :

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبــــت است بر جــــریـده عالـــــــــم دوام ما