۱۷مرداد آمد و بازهم یک روز در سال به نامم شد وسیل تبریکات کپی شده و نشده و الواح تقدیر و سپاس…..وحتی انتقاد و بدوبیراه که نباید از خبرنگاران تجلیل کرد وقتی کل سال اونها دارند انتقاد میکنند…..اگرچه ما عادت کرده ایم….وقتی به جای اصحاب رسانه الفاظی مثل اصحاب فتنه را میشنویم عادی شده است همه چیز….سالهای سختی که گذشت به جز جسمم روحمان را هم آزرده …..روحی که تکهتکه شده از دیدن این همه درد و رنج و باز هم دوام آورده….از دیدن پیرزنی در برف بیخانمان بودو چادر زده بود بگیر تا محصول از دست رفته کشاورزان و اشک و آهجگر سوزشان
از کودک سرطانی و جانبازان شیمیایی،از آسیبهای برف و سیل و زلزله و …..از دیدن جوانان معتاد و بیکار و بزهکار…. از مصاحبه با قاتل پشیمان ….از مویه های مادرشهید مدافع حرم از فریاد های خاموش روستاییان بدون امکانات….از درد های ماهیگیران دردمند…از بیعدالتی ها و مشکلات مردم….۲۲سال یک عمر است
سالهاست درد همه را به تصویر و قلم روایت میکنم اما کسی نپرسید حال شما خبرنگاران چطور است؟
از درد خسارت کرونا و …..نوشتیم اما کسی از درد بیکاری بدون بیمه خبرنگاران نپرسید …چون خبرنگار روایتگر است همیشه پشت دوربین است و حق ندارد از دردهای خودش بگویید یعنی وقت ندارد آنقور درخواستهای همیشه به سوییش روان است….البته من خودم خواستم خبرنگار بشوم و خبرنگار بمانم….منتی بر کسی نیست….به کمبودها و سختی های خبرنگاری عادت کرده ام
پاداشم همان لبخند رضایت مردمی است که امید به قلم و دوربین ما بستهاند و شاید این تنها راه رساندن دردشان به مسئولان باشد….هرچندگاهی از بیمهری ها و عداوتهای منفعت طلبانه،رعایت نشدن شان خبرنگاران،عدم همکاری مردم و مسئولان و صدها مانع برسر تهیه گزارشات رنجیده ام اما عشق به عرصه خبروبیان دردهای مردم آنچنان انرژیای به ما داده که از پا در نمیآییم،امیدوارم تعهد به مردم الهام بخش تمام خبرهایم باشد و نگذارد لحظه ای فراموششان کنم…..
- پنجشنبه 20 آذر 1399
- 1:04 ق.ظ
- بدون نظر
- کدخبر:1543
- حوزه: یادداشت